قدس آنلاین-شهیدمحمدباقرصدر را بیشتر با دیدگاههای اقتصادیاش در «اقتصادنا» میشناسیم و اندیشههای فلسفیاش در زمانهای که فلسفه در حوزه، میوه ممنوعه بود. او مانند امام موسی صدر و امام خمینی(ره) با نگرشی نو نسبت به علوم اسلامی، حوزه علمیه و رابطه بین مردم و روحانیت برای نظام سازی در عرصه اجتماع و سیاست شناخته میشود، اما شناخت کامل و جامعی نسبت به اندیشه و افکار او به دست نیامده است. حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباس نصیری فرد، رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی، نویسنده و مدرس دانشگاه در گفتوگو با قدس به تبیین منظومه فکری شهید محمدباقر صدر پرداخته است.
منظومه فکری و ابعاد اندیشهای نوین شهید صدر دارای چه ویژگیهایی بود؟
شهیدسیدمحمدباقر صدر از شمار آن الگوهای بارز و فقیهان نو اندیش و نوآوران مصلح است که متأسفانه نواندیشان در دستاوردها و نوآوری هایش تأمل نکرده و عالمانه عصاره اندیشهاش را بررسی نکردهاند. شهید صدر از برجستهترین تجدیدگرایان عرصه اندیشه اسلامی در قرن گذشته است. امام خمینی تعبیر زیبایی در مورد ایشان دارد: «سیدمحمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود... امید بود که اسلام از او بهرهبرداری زیاد کند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد».
مظلومیت شهید صدر، تنها به زندگی، سختیها و شهادتش پایان نمییابد، بلکه حتی در زمان حیات، بسیاری سنت پرستان به مبارزه علیه او به پا خاستند. پس از شهادت ایشان، اگر چه جای خالی او و نظریات اساسی و ابداعیاش احساس شد؛ اما به جای پرده برداری از گوهر و نظامهای ارزشی پروژه هایش، تنها جنبههای سیاسی و ایدئولوژیک وی نمایان شدند و جز نویسندگانی چند، کسی به بررسی آثار و افکار او نپرداخت.
در قرن اخیر زمانی که آغاز خودباختگی در برابر پیشرفتهای علمی و فناوری غرب موجب گرایش به دیدگاههای و فرضیههای غربی شده بود، با پیدایش اندیشمندان بلندنظری همچون شهید صدر، روند غرب شیفتگی رو به افول گذاشت. در دورهای که سطحی نگری در نوشتههای بسیاری اسلام گرایان مشاهده میشد، سیدمحمدباقر صدر به پژوهشهای عمیق روی آورد و مشکلات امت اسلامی و علل ناکامیها را بررسی کرد و با واکاوی متون کهن به دیدگاههای نو متناسب با نیازهای روز دست یافت. واقع بینی شهید صدر از نشانههای برجسته اندیشه وی بود. همه چیز در نگاه او، با واقعیتهای اجتماعی گره خورده بود؛ از این رو از نظر او همه چیز در افق واقعیت عیان میشد. صدر در آثار خود قضایایی همچون روش، نظریه معرفت، باورها، قرآن و فقه را مطرح کرد و همواره در پی آن بود که به این قضایا نگاهی اسلامی داشته باشد و از دیدگاه اسلام نظریه پردازی کند. از این رو از مفاهیم کهن عبور کرد و وارد وادی نوینی از علم شد.
یکی از مهمترین دستاوردهای منظومه فکری شهید صدر نظریه «مذهب ذاتی» اوست. این نظریه از کشف رویکردی نو در حوزه معرفتی سرچشمه میگرفت. صدر به این نکته اشاره کرد که انسان برای ایمان به خدا، نیازمند استدلالهای ژرف نیست، زیرا مسئله ایمان، از مسائل فطری و وجدانی بشر است؛ اما نگرش تجربه گرا و انتشار مادی گرایی در فلسفه غرب، بر سرشت بشر حجاب افکند و در نتیجه ضمیر پاک انسان آزاد و سلیم نماند و از این رو، فلاسفه به استدلالهای عمیق روی آوردند.
نزدیکی اندیشه صدر با امام خمینی از نعمات حوزههای علمیه قم و نجف است. چه وجوه اشتراکی بین این دو اندیشه وجود دارد؟
شهید صدر علاقه بسیارزیادی به امام خمینی(ره) داشت، این علاقه به سبب اشتراک در اهداف بود، وقتی حضرت امام درسشان را در نجف آغاز کردند، شهید صدر به یکی از شاگردان مطرح خود یعنی شهیدسیدمحمد فرزند محمدصادق صدر -که بعدها به شهادت رسید و به صدر ثانی در عراق مشهور است- سفارش کرد که بهعنوان سفیر ایشان در درس امام حاضر شود. شهید صدر معتقد بود: امروز تکلیف همه ماست که پرچم مرجعیت امام خمینی را برافراشته کنیم.
برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، و گرنه کشته خواهد شد! آیت الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواستههای غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم...».
شهید صدر، نهضت امام خمینی در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی میدانست؛ بنابراین از آغاز نهضت اسلامی از امام و حرکتش حمایت میکرد؛ بنابر این اندیشه سیاسی شهید سیدمحمدباقر صدر با مبانی فکری امام خمینی بسیار نزدیک است به گونهای که شهید صدر همانند امام خمینی در پی تشکیل حکومت اسلامی در عراق بود.
شهید صدر همانند امام خمینی قایل به مدیریت جامعه اسلامی با تشکیل حکومت اسلامی بود، لذا در بحث مرجعیت به دو تقسیمبندی مهم قایل بود: مرجعیت شایسته و مرجعیت نظامیافته.
صدر همانند حضرت امام برای رشد جامعه اسلامی تا مرحله به فعلیت رسیدن حکومت اسلامی، قایل به طرح هماهنگی بین مردم، حوزه و مرجعیت بود و معتقد بود بر اساس این طرح، رشد مرجعیت از حالت فردی به حالت جمعی و تشکیلاتی در حوزه علمیه شروع میشود، به گونهای که عامل رشد مادی و معنوی جامعه اسلامی میشود.
شهید صدر در پویاسازی مبانی جمهوری اسلامی چه نقش و تأثیری داشت؟
آیت اللّه شهیدسیدمحمدباقر صدر در زمره افرادی است که تأثیر آرا و اندیشه سیاسیاش بر قانون اساسی جمهوری اسلامی انکارناپذیر است. دامنه این اثرپذیری تا آنجاست که برخی شهید صدر را پدرخوانده ناشناخته قانون اساسی جمهوری ایران میدانند. به عبارت دیگردرک و فهم صحیح از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بویژه اصول راجع به حق حاکمیت (اصل ۵۶ و ۵۷) مستلزم آگاهی از اندیشه سیاسی شهید صدر است.
ازجمله کارهای آیت الله سیدمحمدباقر صدر، در جهت تقویت مبانی انقلاب اسلامی ایران، تألیف سلسله کتابهای «الاسلام یقودالحیاه» در ۶ جلد بود که شامل بحثهایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... میشود.
بسیاری از مفاهیم اساسی نظام جمهوری اسلامی حاصل اندیشههای سیاسی شهید صدر است، مثلاً حق حاکمیت یکی از مفاهیمی است که اکثر اندیشمندان حوزه علوم انسانی به آن پرداختهاند. بر همین اساس، نظامهای سیاسی نیز در قانون اساسی خود فصلی مستقل به تشریح و تحلیل محتوایی حق حاکمیت میپردازند. شهید صدر نیز در اکثر مکتوباتش به این موضوع پرداخته است؛ همچنین شهید صدر در بیان ارکان حکومت اسلامی مورد نظرش سه نهاد عمده امت، مرجعیت و ساختار سیاسی را مطرح میکند؛ از دیدگاه او مردم در عصر غیبت یا هدایت و رهبری مرجع، حکومت را تشکیل و نهادهای آن را به وجود میآورند.
با توجه به حضور چهرههای علمی و سیاسی خاص در دورهای از تاریخ معاصر، از تأثیرگذاری این چهرهها مانند شهید محمد باقرصدر، امام موسی صدر و امام خمینی در بیداری امت اسلام بگویید.
مهمترین دغدغه شهید صدر درتشکیل امت اسلامی مدیریت جامعه اسلامی و نقش نخبگان و علما در تأثیرگذاری بیداری جوامع اسلامی بود. ایشان حتی در مورد حوزههای علمیه معتقد بود آنچه امروز در حوزههای علمیه متداول است یعنی اکتفا کردن به دروس فقه و اصول، روش درستی نیست و ضرورت دارد که نسبت به همه دانشهای اسلامی آگاهی یابند. سیدمحمدباقر صدر سعی کرد حوزه علمیه را وارد مبارزات سیاسی - اجتماعی نماید. او در همین راستا تلاش کرد تا با اقدام عملی برای سازماندهی مرجعیت، به ایجاد تشکیلات سیاسی و تقویت ذهنیت مراجع نسبت به تشکیلات سیاسی و اجتماعی اقدام کند.
شهید صدر را بیشتر با اندیشههای اقتصادی و فلسفیاش در حوزههای علمیه میشناسیم؛ چرا این وجهه علمی او برجستهتر است؟
البته شهید صدر از اندیشمندانی است که جامع علوم اسلامی بود. ایشان در راستای نیاز جامعه به کاوش¬های علمی میپرداخت بر همین اساس تألیف دو کتاب «اقتصادنا» و «فلسفتنا» در راستای بسترسازی توسعه فکری و اقتصادی جامعه اسلامی بر مبانی دینی نوشته است. وی با تألیف فلسفتنا در واقع اندیشه را به خدمت نیازها و قضایای آدمیان به کار بست و در این میان فلسفه را از حال و هوای نظریاش بیرون آورد و برای نشان دادن پیوند فلسفه با زندگی اجتماعی انسانها کوشید. من معتقدم برای نخستین بار بود که یک نویسنده و فیلسوف مسلمان به بررسی مسائل اجتماعی روی آورد و قضایای جامعه را مدخلی برای بحث فلسفی قرار داد.
چرا شهید صدر یکی از حلقههای مفقوده جریان سازی نوین فکری جهان اسلام شناخته میشود؟
شهید صدر توانست از همّ و غم¬های دیرینه و فراوان اسلامگرایان فراتر رود و برای حل مشکلات موجود در جوامع اسلامی تلاش کند. وی مکاتب و روشهای غربی را بررسی کرد؛ سپس به تحلیل، تفکیک، نقد و رد سازنده آنها پرداخت.
شهید صدر بنیانگذار یا دست کم ادامه دهنده راه بنیانگذاران گفتمان اسلامی نوین بود که تلاش وی، تنها به نقد روشمند اندیشه غربی پایان نیافت. وی همگامی تمامی امت اسلامی را برای پیشبرد اهداف و پیشرفت اسلام و مسلمانان خواستار بود: آنچه شهید صدر برای یافتنش تلاش میکرد، بیرون آوردن دیدگاههای ناب اسلام درباره تاریخ، اقتصاد، سیاست و جامعه بود. صدر در کتاب «اقتصادنا» وظیفه اندیشمندان اسلامی را اکتشاف و استخراج عنوان میکرد نه بدعت. بدین معنا که همه چیز در نهاد اسلام نهفته است و ما به عنوان مؤمنان به این دین، نباید چونان غربیها مکتبهایی چون سرمایه داری و مارکسیسم ابداع کنیم.
مجموعه اندیشههای صدر چه در حوزه احکام و چه مطالعه زندگی اهل بیت(ع) یا اقتصاد و فلسفه از وی اندیشمندی متفاوت که وجودش به مثابه نقطه اتصال رشته تسبیح علم بود، ساخته بود.
چه وجوه اشتراکی بین دیدگاههای شهید صدر و امام موسی صدر در شکل دهی به منظومه فکری امت اسلام وجود داشت؟
شهیدمحمدباقر صدر و امام موسی صدر تقریباً شب و روز را در نجفاشرف در کنار یکدیگر به سر بردند، هم همدرس بودند، هم رفت وآمد خانوادگی داشتند و هم دوستانشان مشترک بودند و ریشه این اعتماد متقابل و ارتباط، در شناخت عمیقی است که طرفین از یکدیگر داشتند، چرا که دردها و آرزوهای مشترکی داشتند و این همکاری تنگاتنگ با یکدیگر را درضرورت آینده حس کرده بودند و نیز امیدهایی که به آینده یکدیگر داشتند. راههایی که شهید صدر و امام موسی صدر برای اصلاح شیوه دعوت اسلامی در نظر داشتند، متفاوت و البته مکمل هم بودند. هردو بزرگوار اعتقاد داشتند که شیوههای دعوت اسلامی باید متناسب با شرایط زمان، مکان و همچنین با نگاه به مقتضیات جهان امروز متحول شوند، اما در مورد چگونگی انجام این اصلاحات، نظرات متفاوتی داشتند.
شهید صدر و امام صدر نهایتاً به این جمع بندی رسیده بودند تا زمانی که حضور دین و مذهب به محافل علمی و درسی حوزههای علمیه نجف و قم محدود باشد و فقه برای ساماندهی شئون مختلف زندگی روزمره جوامع اسلامی به کار گرفته نشود، هیچ نوع پیشرفت و بهبودی حاصل نخواهد شد. نمیتوان از توانمندی و برتری اسلام و مذهب حقه جعفری سخن گفت و دنیا را به پذیرش این حقیقت ترغیب کرد، اما در همان حال بیشترین آمار فقر، فلاکت، بیسوادی، عقب ماندگی، فساد و محرومیت در جوامع اسلامی و شیعی باشد. شهید صدر و امام صدر به این جمع بندی رسیده بودند که دین و مذهب باید در زندگی روزمره جوامع اسلامی وارد و پیاده شود تا با ساماندهی آن، قابلیتها و توانمندیهای خود را عملاً و با اقتدار نشان دهد. طبیعتاً چنین تحولی امکانپذیر نخواهد بود مگر آنکه فقهایی آگاه به رموز زمانومکان، خوشفکر، مدیریت سازماندهی خود را به روز کرده زمام امور را در دست بگیرند.
راهی که شهید صدر انتخاب کرده بود، باقی ماندن در حوزه بود و تلاش برای ساماندهی آن و نیز اصلاح، تقویت و حمایت از مرجعیت صالحه. راهی هم که امام صدر برگزیده بود، هجرت به لبنان بود و در دست گرفتن زعامت دینی آن دیار و تلاش برای احیای هویت شیعیان و درمان محرومیتهای آنان، هردو آرزو داشتند که تجربۀ امام موسی صدر در لبنان قرین موفقیت باشد تا الگویی برای دیگر مناطق شیعهنشین جهان باشد. آثار این همفکری و تقسیم کار را در جای جای حرکت آنها طی دهههای چهل و پنجاه شمسی به روشنی میتوان مشاهده کرد.
ظاهراً امام موسی صدر در آخرین لحظات قبل از سفر به لیبی گفتوگویی با آیت الله محمد باقر صدر داشته است؟
امام موسی صدر در ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷شمسی و چند روز قبل از سفرش به لیبی، با منزل شهید صدر در نجف تماس گرفت. شهید صدر در مراسم روضهای بود که خودش به صورت هفتگی برگزار میکرد. به محلی که تلفن بود، رفت و به گفتوگو با امام موسی صدر پرداخت. امام موسی برای این با شهید تماس گرفته بود که درباره ضرورت حمایت از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) با او حرف بزند. صحبتهای امام موسی با جوّ لبنان هماهنگ بود اما از فضای موجود در نجف فاصله داشت. شهید صدر نیز به ضرورت حمایت از امام خمینی(ره) معتقد بود، اما درباره روش انجام این حمایت با امام موسی اختلاف نظر داشت. در همانروزها روزنامه لوموند فرانسه مقاله امام موسی صدر درباره حمایت از انقلاب اسلامی ایران را به چاپ رساند. فردای انتشار مقاله، دعوتنامه رسمی قذافی به امام موسی رسید. برای آخرین بار امام موسی با پسرعمویش تماس گرفت تا با او در این باره مشورت کند. امام موسی به شهید صدر گفت: «من بر سر مسئله اسکان فلسطینیها با معمر قذافی مشکلی دارم و پیش از این هم برخوردی در این باره با هم داشتیم. با وجود این به نظر شما به این سفر بروم یا نه؟ »
پاسخ شهید صدر این بود که اطلاعات کافی و تصور دقیقی از مسئله ندارد و نمیداند که چقدر این سفر و پذیرش دعوت قذافی به صلاح است. شهید صدر پیشنهاد داد که امام موسی در این باره با کسی مثل حافظ اسد که در این امور به او اطمینان دارد مشورت کند و امام موسی گفت که حافظ اسد در این باره نظری ندارد. این آخرین تماس دو پسرعمو با یکدیگر بود و از آن پس، این سید محمدباقر بود و تماسها و تلگرامهایی که به امید یافتن پسرعموی ربودهشدهاش به مسئولان مختلف میفرستاد.
نظر شما